يكشنبه ۹ اسفند ۹۴
دایی "د" برایم قناری آ ورده ؛ یک قناری ابلق. می گوید از همه قناری هایش ا بیشتر می خواند . آورده که برایم بخواند؛ برایم بیشتر بخواند. از دیشب که آ مده، مرا که دیده بدجور خورده توی ذوق اش، کز کرده نشسته گوشه ی قفس اش.فکر می کنم از سکوت ترسیده ، از سکوت م ترسیده ، انگار که مرده دیده باشد.آنی که از همه بیشتر می خوانده هم کم آ ورده ، با دیدن من، با دیدن سکوت من.
+من بآمبو خیلی دوست دارم.
+با حساب اسفند بیست و نه روزه؛ با حساب فروردین سی و یک روزه؛ با حساب دو هفته ی اول اردی بهشت ، شصت و پنچ روز تمام مانده.