دوشنبه ۲۶ آذر ۹۷
وسط آنهمه تاریکی کفش هایم را درآورده بودم چارزانو تکیه داده بودم به صندلی یخ در بهشتم را هورت کشیده بودم و وسط فیلم کمدی، گوله گوله اشک ریخته بودم. گلویم درد میکرد. بغضم ترکیده بود. آب بینی م ریخته بود. دلم سوخته بود.
وسط آنهمه تاریکی کفش هایم را درآورده بودم چارزانو تکیه داده بودم به صندلی یخ در بهشتم را هورت کشیده بودم و وسط فیلم کمدی، گوله گوله اشک ریخته بودم. گلویم درد میکرد. بغضم ترکیده بود. آب بینی م ریخته بود. دلم سوخته بود.