این روزهایِ من

من ، یک آدم معمولی ام!

" راه های تقویت حافظه ؟ "

خوشبختانه یا متاسفانه شاید هم بدبختانه حافظه تصویری خیلی خوبی دارم؛ طوری ک همیشه می گویند اگر حافظه ام را برای درس م به کار گرفته بودم الان  جایی مثل آکسفورد درس می خواندم؛ اما من از اینجایی ک هستم راضی ام و حسرت جای بهتری را ندارم.

اتفاق ها، مکان ها، زمان ها،حرکت ها، رنگ ها، لباس ها،پیچ جاده ها، ابرها، کوه ها، بوها، مزه ها، لبخند ها و حتی آدم ها را با جزئیات به خاطر می آورم؛ انگار که مرکز حافظه ی من توی چشم هایم تعریف شده؛ شایدم هم شده باشد؛ نمی دانم. 

این، اکثر مواقع آزار دهنده است و گاهی مواقع موهبتی برایم ب شمار می رود.

چهره ی زنی ک توی فلان اتوبوس دیدمش؛ همانی ک با چشم گریه سوار شد و وسط راه، کف بر و بیابان پیاده شد را هیچ وقت فراموش نمیکنم؛ حتی نگران اش می شوم؛ گاها هم ذات پنداری هم میکنم.

یا حتی پیراهن چارخونه ی سفید و سیاه کارگر ساختمانی که بیس سال پیش کارهای خانه مان را انجام میداد و من حسرت این را میخوردم که بچه هایش می توانند روی پیراهن پدرشان شطرنج بازی کنند؛ را.

یا مزه و بوی خیارهای تابستان بیست سالگی ام را.

و لعنتی تر از همه شان ، روز و تاریخ هایی ست که نمی خواهی فراموش کنی. برمی گردی به آن تاریخ، به آن اتفاق، یکبار دیگر زندگیشان میکنی تا فراموش شان نکنی. 

و لعنتی تر از روز و تاریخ آدم هان؛ آن هایی که می دانی شاید هیچ وقت دیگر برنگردی بهشان.

۱ موافق ۰ مخالف
به نظر من بهترین راه تقویت حافظه فکر کردن به خاطرات گذشته هست .
یعنی ززززدی به هدف! خیلی با این نوشته ات همذات پنداری کردم ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">