این روزهایِ من

من ، یک آدم معمولی ام!

" شانه که طعم ندارد، دارد؟ "

من داشتم تمام سعی ام را می کردم تا یک برس موی مرغوب پیدا کنم تا به یک هفته نکشیده، نشکند و دخترک کناری ام با همسرش، دوست پسرش یا برادرش نمی دانم چه کاره اش داشت رنگ رژلب انتخاب می کرد. 

" آرش ببین این خوبه؟" آرش که نمی دانم همسرش  بود یا دوست پسرش یا برادرش هم هی می گفت فُلان است و بهمان است. آخر سر هم که حوصله اش تمام شده بود، برگشت و به همسرش ، دوست دخترش یا خواهرش آروم گفت : " عزیزم ، رنگش که مهم نیست، طعم ش مهمه !!! "

و دخترک با لحنی بی نهایت لوس و با چرخش یک طوری چشمانش به طوری خاصی گفت : " اِ، اینجوری نگو."

این طرف تر مغز من داشت می زد توی گوشم که به ادامه ی حرف مردم گوش ندهد تا بتواند حرف هایشان را حلاجی کند. خانم مسن آن طرف تر گفت : "دخترم از این شانه چوبی ها بخر ، برای موهای شما جوونا خوبه. " پول شانه ی چوبی را حساب کردم و آمدم بیرون. پسر که نمی دانم همسرش بود یا دوست پسرش عجیب بوی سرب می داد.

۲ موافق ۰ مخالف
چرا بوی سرب؟

اکثر رژلب ها سرب دارن :)

شونه ی چوبی خوبه :)

نمی شکنه 

خیلی خوبه ^__^

آها...
چقدر چشم و گوشِ من بسته ست -_-

:))

چشم و گوشِ درونت بسته نباشه ، این ها مهم نیست .

شونه چوپی .... هی ... یاد یه چیزی افتادم 

^__^

امیدوارم خاطره خوبی بوده باشه 

شیکمو بوده :|

نگرانشم ؛ سرطان نگیره یهو :|

طفلی پسره که نمیدونم شوهرش بود یا دوس پسرش یا داداشش:-))
موش آزمایشگاهی بوده

موش !!!! هه ...

شما مطمئن باش ایشون  محض رضای خدا کار نمیکرده.

فک نکنم به درجه ای از بیچارگی رسیده باشیم که برادرا اونقد بی غیرت شده باشن که طعم رژ خواهرشون براشون مهم باشه
:دی

آخرش مشخص شد ک برادرش نبود  یعنی من دیگه احساس کردم نیست :)

+سلام

سلام ندآ جان 
حال و احوال:)
ببخشید من عصبی شدم سلام یادم رف

سلامت باشی  :)


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">