این روزهایِ من

من ، یک آدم معمولی ام!

" مادر ها، صبورند !! "

 مار، پل هوایی، تنگنا و تلفن جواب دادن، هیچ کدام هیچ کدام به اندازه این ترس ندارد که صبح به محض اینکه چشم هایت را  باز می کنی فقط یه جمله یادت بیاید؛ " آخر شب یادت نره ظرفِ روی گازو بذاری یخچال."  لامصب حسِ سقوط آزادی را دارد که هیچ وقت تجربه اش را نداشته ام .

۶ موافق ۰ مخالف
بدتر از اون میدونی چیه؟ بهت سفارش کنن امروز خونه ای یادت باشه یک نگاه به غذا بندازی! بعد یک موقع خبر بشی که بوی غذای سوخته کل خونه رو پر کنه! :///

حالا خوبه هیچ وقت  به شما نمیگین همسنای تو دو تا بچه بزرگ میکنن و یه خونه می چرخونن بعد تو غذا می سوزونی :دی

برو خدا رو شکر نکن نمیگن ظرفا  رو بشور!

اتفاقا با ظرف شستن هیچ مشکلی ندارم :دی

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">